هجرت پیامبر اسلام(ص) از مکه به مدینه، نقطه عطفی در تاریخ اسلام بود که تحول بسیاری را به وجود آورده است. این واقعه را میتوان به سه بخش اساسی تقسیم کرد: بخش اول حرکت از مکه به غار ثور و اقامت سه روزه در آن غار میباشد که این حرکت موجب شکلگیری واقعه لیلة المبیت شده است.[1] بخش دوم حرکت از غار ثور به منطقه قبا است که در نزدیکی مدینه قرار داشت. بخش سوم نیز حرکت به مدینه و داستان انتخاب مکانی برای بنای مسجد است.
بخش دوم و سوم هجرت از جمله بخشهای تاریخی است که در بسیاری از منابع به صورت مفصل به آن پرداخته شده است. البته برخی تفاوتها میان نقلهای مختلف وجود دارد.[2] در این نوشتار، مختصری از داستان هجرت پیامبر(ص) از غار ثور تا شهر مدینه را بیان میکنیم:
پیامبر اسلام(ص) پس از خروج از غار ثور، با راهنمایی شخصی به نام ابن اریقط، از بیراهه به سمت مدینه پیش رفتند تا اینکه در منطقه «قدید» به راه اصلی رسیدند. آنها در چند کیلومتری مدینه و در منطقهای به نام قبا که محل اسکان طایفه بنو عمرو بن عوف بود، مستقر شده و مورد استقبال آنها قرار گرفتند. پیامبر(ص) تصمیم به توقف در قبا گرفته تا علی(ع) و همراهانش به ایشان ملحق شوند؛ به همین جهت به منزل کلثوم بن هدم که یکى از مشایخ بنى عمرو و مرد صالحى بود، رفتند.[3] هنگامى که شب فرا رسید ابوبکر از پیامبر(ص) جدا شد و به طرف مدینه آمد و در خانه یکى از انصار مستقر گردید، اما حضرت رسول(ص) همچنان در قبا و در منزل کلثوم، توقف نمودند.[4] چند روز بعد ابوبکر خدمت پیامبر آمد و گفت: یا رسول اللَّه! مردم مدینه اشتیاق دیدار شما را دارند، اینک لازم است به مدینه داخل شوید. حضرت فرمود: من حرکت نخواهم کرد تا اینکه برادرم علی بن ابى طالب به اینجا برسد.[5] ایشان تا زمان رسیدن امام علی(ع)، فاطمه(س) و تعداد دیگری از بانوان قبا را ترک نکرده،[6] و پس از ورود آنان نیز دو روز دیگر در قبا توقف نمود، پس از آن براى عزیمت به مدینه حرکت کردند. در این هنگام طایفه بنوعمرو پیرامون آنجناب اجتماع کردند و گفتند: یا رسول اللَّه! نزد ما توقف کنید؛ زیرا ما اهل جنگ و جهاد و عهد و پیمان هستیم و شما را از دشمنان و مخالفان نگهدارى خواهیم کرد. پیامبر(ص) فرمود: این مرکب مأموریت دارد مرا به محل معینى ببرد. خبر حرکت پیامبر(ص) به اوس و خزرج رسید، آنان مسلح شدند و به استقبال آنحضرت شتافتند. رسول خدا(ص) صبح روز جمعه از قبا حرکت کردند و ظهر همان روز به محله طایفه بنى سالم رسیدند. نقل است که در این روز به همراه اصحاب خود و دیگر مسلمانان، نماز جمعه خواندند و این اولین نماز جمعه در تاریخ اسلام بوده است
برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید
اوقات شرعی...برچسب : نویسنده : اوقات شرعی owghat بازدید : 324 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 14:21
خُوب، بحث ما پیرامون سرّ اذان و اقامه بود. حالا امشب به یاری خدای عزوجل، ابتدا میخواهیم معنای "الله" و "اکبر" رو خدمت شما مطرح کنیم؛ تا یک مقدار به سرِّ این اسم مبارک بیشتر نزدیک بشیم. و بدانیم که چه سرّی است که در نماز، شروعِ نماز ما با تکبیر است؛ و در هر فصلی برای رفتن به رکوع و سر برداشتن از رکوع همش تکبیر [گفته میشود]؛ و اذان و اقامه ما نیز با تکبیر شروع میشود؟
حالا ابتدا راجع به اللهاکبر، اولاً اینکه گفته میشود الله اسمی برای ذات است؛ اجازه بدین من اول معنای کلمه اسم رو خدمت شما مطرح بکنم. اسم یعنی چی؟
اسم در نزد اهل لغت و اهل معرفت یعنی چی؟
آقا، میفرمایند اسم در عُرفِ لغت یه معنا دارد و اون یعنی لفظی که دلالتِ بر مسمی میکند. یعنی دلالت میکند بر یه شخص یا بر یه چیز. به این میگن اسم. مثلاً شما میگی فرض کن "درخت"، این اسم دلالت میکند بر اون مسمی. این معنا در اصطلاح اهل لغت است. اما در نزد اهل معرفت یه معنای دیگری دارد و اون اینه میفرمایند: اصلاً کلمۀ اسم، یعنی ذات با یک تَعیُّن خاص. حالا من یه مثال بزنم که یه مقدار مطلب انشا الله برای همه قابلتوجه بشود. مثلاً شما میگویید: کلمه "مِنْبَر". در اصطلاح اهل لغت این "مِنْبَر" یه لفظی است که دلالت میکند بر این مسمی، این چوبها با این هیئت خاص. اما گفتیم در نزد اهل معرفت " مِنْبَر" درواقع خود این ذات است. حالا به کلمه " مِنْبَر" توجه بکنید، کلمه " مِنْبَر" از مادۀ " نَبر" است. نَبر به معنای اون ارتفاع صوت است. بعد " مِنْبَر" یعنی محلی که درواقع بر آن ارتفاعِ صوت است. شخص میآید روی اون مینشینه چون بالاتر از بقیه قرار میگیره صداشو میتونه بالا بیاره و به همه برساند.
اسم ذات احتیاج به اسم دیگر دارد.
اسم یعنی این ذات، یعنی همین حالتی که هست. پس بنابراین اون اسمی که میگیم ذات است؛ خود این درواقع احتیاج به یک اسم دیگر پیدا میکند. یعنی شما وقتی میگویید "مِنْبَر"، لفظ نیست. یعنی خود این هیئت. حالا برای اینکه در ذهن ما این هیئت تجسم پیدا بکند؛ ما اولاً یه لفظ براش میاریم که اون لفظ اون وقت یه مفهوم دارد [که] اون مفهوم دلالت میکند بر این. بنابراین میفرمایند این "اسمی" که در عُرف اهل لغت میگن، درواقع اسمِ اسمِ اسم است. پس کلمۀ اسم، اینکه میگیم: حالا "الله" اسم است؛ نه! قرضم این بود که شما این معنا رو توجه کنید.
برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید
اوقات شرعی...برچسب : نویسنده : اوقات شرعی owghat بازدید : 238 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 14:20
رحلت پیامبر اکرم یا شهادت ایشان
دلایل بسیاری از کتاب های روایی و تاریخی؛ اعم از شیعه و اهل سنت وجود دارد که شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر اکرم(ص) را تأیید می نماید، اما به این نکته نیز باید توجه داشت که اگر شهادت را همانند آنچه قرآن کریم بیان فرموده؛ به معنای کشته شدن در راه خدا و رسول تعریف نماییم، بدیهی است که مقام و منزلت شخصی "پیامبر" که کشته شدن در راه اطاعت او شهادت است، به مراتب بالاتر از مقام شهیدان خواهد بود، هرچند که آن مرد الاهی با مرگ طبیعی از دنیا رحلت نموده باشند.رحلت پیامبر
رحلت پیامبر
1. آیا دلیل قابل اعتمادی از کتب شیعه و اهل سنت، مبنی بر شهادت پیامبر اکرم (ص) می توان یافت، علاوه بر آن، کیفیت شهادت ایشان چگونه بوده است؟
2. آیا بر فرض این که پیامبر(ص) به شهادت نرسیده باشند، این موضوع از ارج و قرب ایشان نزد پروردگار خواهد کاست؟!
در ارتباط با بخش اول، باید گفت که دلایل بسیاری وجود دارد که شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر(ص) را تأیید می نمایند. این دلایل و روایات، از تواتر معنوی برخوردارند؛ یعنی هرچند که الفاظ و توصیفات آنها کاملاً با یکدیگر مشابه نیستند، اما از مجموع آنها، می توان موضوع مورد بحث را ثابت نمود. اکنون به تعدادی از این روایات با استناد به منابع فریقین اشاره می نماییم.
الف. کتاب های شیعه
روایت اول: امام صادق(ع) می فرمایند:از آن جا که پیامبر اسلام(ص)، ذراع(سر دست) گوسفند، را دوست می داشتند، یک زن یهودی با اطلاع از این موضوع ایشان را با این بخش از گوسفند مسموم نمودند. در این روایت، به مسمومیت پیامبر(ص) تصریح شده، اما در آن اشاره ای نشده است که آیا ایشان بر اثر این سم به شهادت رسیدند یا خیر؟
روایت دوم: امام صادق(ع) فرمودند:پیامبر اکرم(ص) در جریان جنگ خیبر مسموم شده و هنگام رحلتشان بیان فرمودند که لقمه ای که آن روز در خیبر تناول نمودم، اکنون اعضای بدنم را نابود نموده است و هیچ پیامبر و جانشین پیامبری نیست، مگر این که با شهادت از دنیا می رود.در این روایت، علاوه بر تصریح به مسموم شدن رسول خدا(ص) و شهادت ایشان در پی مسمومیت، به اصلی کلی نیز اشاره می شود که مرگ تمام پیامبران و اوصیا با شهادت بوده و هیچ کدام، با مرگ طبیعی از دنیا نمی روند! روایات دیگری نیز وجود دارد که این اصل کلی را تقویت می نماید.
بسیاری از دانشمندان شیعه، با استفاده از این اصل کلی، نیازی به جست وجوی مورد به مورد را در ارتباط با چگونگی شهادت هر کدام از معصومان(ع) احساس نمی کنند. بر این اساس، هر چند دلیل متقنی بر شهادت پیامبر(ص) نیز ارائه نشود، باز هم می توان معتقد بود که رحلت ایشان طبیعی نبوده است!
برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید
اوقات شرعی...برچسب : نویسنده : اوقات شرعی owghat بازدید : 288 تاريخ : سه شنبه 15 آبان 1397 ساعت: 11:47
سرّ فصول اذان
خوب بحث ما پیرامون سر اذان و اقامه بود. در جلسات قبل معنای کلمه اذان رو خدمت شما عرض کردیم. حالا به یاری خدای عزوجل دیگه بریم سراغ سرّ فصول اذان.
فصول اذان از نزد خدای عزوجل نازل شده است.
اولاً قبل از شروع راجع به سرّ خود اذان، یه مطلب رو خدمت شما عرض بکنم و اون اینکه اذان و اقامه هردو مُنَزَّل مِن عِندِالله اند. یعنی اینها مستقیماً از ناحیۀ خدای عزوجل نازل شده است. و به تعبیر آیۀ قرآن: "إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ". هر چیزی در نزد ما خزینۀ اون هست. و ما با یک قدر و اندازۀ معین اون رو نازل میکنیم. پس اذان، مُنَزَّل مِن عِندِالله است.
نزول اذان - یاد دادن اذان به بلال
حالا روایت رو بشنوید. این روایت رو منصور بن حازم عن ابیعبدالله علیهالسلام ازامام صادق(ع) نقل میکند. میگوید: " لمّا هبط جبرئیل بالاذان على رسول اللّه - صلیالله علیه و آله و سلم- و کان رأسه فی حجر علی- علیهالسلام". میگه درحالیکه رسول اکرم سرشان رو بر دامن امیرالمؤمنین گذاشته بودند؛ " فاذَّنَ جبریل (ع)" جبریل (ع) اذان گفت: " فلمّا انتبه رسول اللّه - صلیالله علیه و آله و سلم - قال (رسولالله): علی سمعت؟ ". بعد وقتیکه تمام شد رسول اکرم به امیرالمؤمنین فرمودند: یا علی، شنیدی؟ حضرت فرمودند: نعم یا رسولالله، بله منم شنیدم.
بعد حضرت فرمودند: حفظتَ این فصول رو حفظ کردی ؟ قال: نعم، حضرت فرمود: بلی.
پیامبر فرموند: ادع لی بلالًا، فدعا علی- علیهالسلام - بلالًا فعلّمه. پس برو بلال رو صدا بزن و این فصول رو یاد او بده. و اون اذان بگوید. پس این فصول اذان از نزد خدای عزوجل نازل شده است.
پیامبر(ص) خودشان چگونه اذان میگفتند؟
گاهی سؤالی مطرح میشود که خود رسول اکرم اذان میگفتند؛ چه جور میگفتند؟
داریم حضرت عیناً همین فصول، و وقتی به نام خودشان میرسید گاهی همان " أشهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُول اللَّه" رو به همین شکل و گاهی به "أشهَدُ أَنَیّ رَسُول اللَّه" هم اذان میگفتند.چون مُنَزَّل من عندالله است؛ خود پیامبر مامور به این اذان و شهادت میشن و عیناً شهادت میدن. پس این یه مطلبی بود که اول انسان باید توجه بکند که این اذان، مُنَزَّل است.
اهمیت اذان و اقامه گفتن در ابتدای نماز
خود خدای عزوجل دستور داده است که مواقع نماز که فرامیرسد درواقع با این الفاظ اذان گفته بشود و همچنین وقت ورود به نماز. و بر همین اساس روایات متعددی است. مثلاً در روایت داریم (برخی از اون هارو عرض میکنم) که فرمودند: وقتی کسی اذان میگوید کانّه، مُلک و ملکوت با او همراهی میکنند و اذان میگویند. و همینجا این دستور هم به ما دادهشده که فرمودند: من صلی باذان و اقامة"، یعنی کسی که در وقت نمازش اذان و اقامه بگوید، فرمودند: "صلی خلفه صفان من الملائکة" دو صف از ملائکه میان به اون اقتدا میکنند. کانّه او میشود امام الملائکه. در این زمینه روایات متعددی است که دیگه نمیخواهیم زیاد در این بخش معطل بشیم.
برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید
اوقات شرعی...برچسب : نویسنده : اوقات شرعی owghat بازدید : 287 تاريخ : سه شنبه 15 آبان 1397 ساعت: 11:45
در کامل الزیارات امام صادق(ع) میفرماید: به یکی از دوستانشون، یا علی! اسمش علی بود، " زُرِ الحسين عليهالسلام ولا تَدَعْهُ " قبر امام حسین(ع) رو زیارت کن، رها نکن قبر امام حسین(ع) رو.
"قال: قلت: ما لمن أتاه من الثواب؟" ]ثواب کسی که آن حضرت را زیارت کند چیست؟[ انگار نچشیده بوده طرف مزۀ زیارت رو یا شاید هم چشیده بوده، چرا تهمت بزنیم؟! میخواسته ثوابش رو هم بفهمه.
دقیق روایت رو دقت کنید! "ما لمن أتاه من الثواب؟"
صحبت سر چیه؟ زیارت امام حسین . سؤال چیه؟ ثوابش چقدره؟
اونوقت ببینید امام صادق (ع) بحث رو میبره کجا. "من أتاه ماشياً" کسی پیاده بره حرم امام حسین...، آقا امام صادق(ع)! ایشون که نپرسید پیاده برم یا سواره؟ ایشون پرسید ثواب زیارت چقدره؟ شما چرا از پیادهروی صحبت میکنید؟ امام صادق(ع) فدات بشم، شما الآن بفرمایید ثواب زیارت چقدره؟ ایشون سؤالش این بود! بحث شما هم که سر اصل زیارت بود. چی شد یاد پیادهروی افتادی الهی دورت بگردم؟ غریب مدینه! امام صادق! که آرزو داشتی مؤمنین، پیاده، میلیونی، دور حرم حسین(ع) جمع بشوند.
ــ اگر "پیاده بری" ...!
دیده یک مشتری گیر آورده میفرماید "پیاده بری"! من فدای خاک قدمهای شما که این آرزوهای امام صادق(ع) رو محقق کردید.
کسی که قبر امام حسین(ع) را پیاده زیارت کند؛ خداوند بهر قدمی که برمیدارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو میفرماید.
ادامه مطلب آرزوهای امام صادق(ع) برای پیادهروی اربعین
اوقات شرعی...برچسب : نویسنده : اوقات شرعی owghat بازدید : 287 تاريخ : چهارشنبه 9 آبان 1397 ساعت: 12:35
در کربلا عمر دوباره گرفته ام
در میان جمعیت نزدیک به یکی از گیت های خروجی چشمم به زوج جوانی می افتد که با اندوه به زائران در حال رفتن به کربلا می نگرند گویا دل دل می کنند که در میان شلوغی جمعیت پنهان شوند و به آن سوی مرز بروند اما چمدان هایشان گواه بازگشت آنها از بین الحرمین است. به سمتشان می روم از زن جوان دلیل نگاه های غمگینش را می پرسم، می گوید : دلم می خواهد همین حالا دوباره برگردم اصلا خسته نمی شوم از دیدار کربلا.
وی که اهل شوش است و کودک پنج ساله اش را در آغوش دارد، می افزاید: دومین بار است که به کربلا رفته ام، در کربلا عمر دوباره می گیرم، دنیایم عوض می شود و احساس می کنم آدم دیگری شده ام.
همسرش وارد صحبتمان می شود و می گوید: اولین باری بود که به کربلا رفته بودم، آدم تا نرود نمی تواند درک درستی از آن عظمت و شکوه داشته باشد.
سعید رشتی پور می افزاید: مسیر طولانی بود اما هیچگونه خستگی حس نکردیم چرا که اجباری در کار نبود و همه از سر عشق وارد این مسیر با پای پیاده شده بودیم.
وی با صدایی بریده بریده ادامه می دهد: با وجود اینکه هنوز ساعاتی از بازگشتم نگذشته اما به حال تمام زائرانی که در حال رفتن به کربلا هستند حسرت می خورم. آدم وقتی به پابوس آقا می رود باید دل شیر داشته باشد که طاقت برگشتن داشته باشد.
سعید با بیان اینکه قصد کرده ام از این پس هرسال با پای پیاده و با همسر و فرزندم به کربلا بروم، حضور پرشور زائران حسینی را یک مشت محکم بر دهان استکبار و دشمنان شیعه می شمارد و به نگاه های پر از حسرتش به زائران حاضر در گیت خروجی ادامه می دهد.
حسین خواست که به پابوسش بروم
رویم را برمی گردانم و یک پیرزن کوتاه قد و ظریف اندام توجهم را جلب می کند از موقعیت حرکتش متوجه می شوم که زائری بازگشته از حرم است. درحالی که دستش در دست دخترش است اظهار می کند: نامم قیده گریزی است و ۶۶ سال دارم. اولین بار بود که به کربلا رفته بودم و خیلی خوشحالم.
قیده خانم فریاد زنان می گوید: حسین (ع) خواست که من در این سن به پابوسش رفتم و قصد کرده ام تا وقتی زنده هستم هیچ اربعینی را از دست ندهم.
با وجود سن و سالی که دارد اما آنقدر پرشور و چابک نشان می دهد که گویا دیدار حسین (ع) جوانش کرده است به نشانه خداحافظی دستانش را بالا می برد و می گوید: این پیاده روی برایم هیچ خستگی نداشت، با ذوقی وصف ناشدنی جمله اش را تکرار می کند و با خانواده اش به سوی خانه حرکت می کند.
همینطور که به دنبال سوژه هایی برای گفتگو می گشتم به پسر جوانی برخورد کردم که پارچه سبزی را به کمر خود بسته بود. بدجور در میان جمعیت خودنمایی می کرد. مسیر حرکتش گواه بازگشتش از حرم بود به سمتش می روم تا سلام می کند لهجه اش به من می فهماند که از راه دوری آمده است. نامش ابوالفضل مظفری است. ۳۰ سال دارد و ساکن یزد است.
برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید
اوقات شرعی...برچسب : نویسنده : اوقات شرعی owghat بازدید : 290 تاريخ : چهارشنبه 9 آبان 1397 ساعت: 12:32